داستان کوتاه ژاپنی

بحث و گفتمان پیرامون مباحث معرفی کتاب ، داستان کوتاه ، شعر ، تاریخ ادبیات و ...

مدیران انجمن: tara، zandi، tina72، fatemeh

ارسال پست
آواتار کاربر
sahar.1986
پست: 163
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳, ۸:۵۰ ق.ظ

داستان کوتاه ژاپنی

پست توسط sahar.1986 »

در اوزاکای ژاپن ، شیرینی‌سرای بسیار مشهوری بود

شهرت آن به خاطر شیرینی‌های خوشمزه‌ای بود که می‌پخت .

مشتری‌های بسیار ثروتمندی به این مغازه می‌آمدند ، چون قیمت شیرینی‌ها بسیار گران بود.

صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش‌آمد مشتری‌ها به این طرف نمی‌آمد ، مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.

یک روز مرد فقیری با لباس‌های مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش‌خوان آمد قبل از آن‌که مرد فقیر به پیشخوان برسد ،

صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب‌هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد.

صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دست‌های مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می‌کرد ، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می‌کرد.

وقتی مشتری فقیر رفت ، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند

و پرسیدند که در حالی که برای مشتری‌های ثروتمند از جای خود بلند نمی‌شوید ، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید ؟

صاحب مغازه در پاسخ گفت :

مرد فقیر همه‌ی پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود.

شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است ، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر ، خوب و باارزش است.


http://paad.ir
http://paad.ir/forum
کلید واژه : شرکت فنی مهندسی پاد ، شرکت پاد ، فنی مهندسی پاد ، پاد
دسـت بـه صـورتـم نــزن ! مـی تــرسـم بـیفـتد . . . نـقاب خـندانـی کــه بـر چهــره دارم! و بــعد . . . ســیل اشـک هــایـم تــو را بـا خــود بـبرد . . . و بــاز مـن بــمانـم و تنهایی...
ارسال پست

بازگشت به “فرهنگ و ادبیات”